«الشعراء»

لیست سوره‌ها

اطلاعات سوره

تعداد آیه حزب جزء صفحه‌ی شروع محل سوره
227 74 19 367 مكه

متن سوره

طسم ١ این است آیات [با عظمت این] کتاب روشنگر. ٢ شاید تو می خواهی برای اینکه آنان ایمان نمی آورند، خود را از شدت اندوه هلاک کنی! ٣ اگر بخواهیم، معجزه ای بزرگ از آسمان بر آنان نازل می کنیم که فروتنانه و بی اختیار در برابرش گردن نهند، ٤ هیچ [مایه] تذکر جدیدی از سوی [خدای] رحمان برای آنان نمی آید، مگر آنکه از آن روی گردان می شوند. ٥ همانا [آیات و وعده های ما را] تکذیب کردند [تا جایی که آنها را به مسخره گرفتند] پس به زودی خبرهای [مهم] آنچه که آن را مسخره می کردند [از حقّانیّت آیات، وعده های ما و تحقّق عذاب های دنیایی و آخرتی] به آنان می رسد. ٦ آیا [با تأمل] به این زمین ننگریستند که در آن چه بسیار از هر نوع [گیاهان و درختان] نیکو رویاندیم؟ ٧ یقیناً در این [رویاندن انواع نباتات] نشانه ای است [بر قدرت، ربوبیّت خدا و اینکه مردگان را زنده می کند] ولی بیشترشان [به خاطر رسوخ کبر و لجاجت در باطنشان] ایمان آور نبوده و نیستند. ٨ و یقیناً پروردگارت همان توانای شکست ناپذیر مهربان است. ٩ [یاد کن] هنگامی را که پروردگارت موسی را ندا داد که خود را به قوم ستمکار برسان. ١٠ [به سوی] قوم فرعون [که به آنان بگویی:] آیا [از سرانجام شرک و طغیان که خشم و عذاب خداست] نمی پرهیزید؟! ١١ گفت: پروردگارا! به راستی می ترسم مرا تکذیب کنند، ١٢ و سینه ام [از این وظیفه سنگین] تنگی می کند، و زبانم روان و گویا نمی شود، پس به سوی هارون هم [پیام نبوّت] بفرست [تا مرا در این وظیفه سنگین یاری دهد.] ١٣ و آنان را بر من ادعای جرمی است که می ترسم [به سبب آن] مرا بکشند. ١٤ [خدا] گفت: این چنین نیست [که فرعون بر تو پیروز شود] پس شما دو نفر معجزات ما را ببرید که یقیناً ما همراه شما شنونده [گفتار هر دو طرف] هستیم [پس شما دو نفر را بر پایه دلیل و برهان و معجزه بر آنان پیروز می کنیم.] ١٥ بنابراین خود را به فرعون برسانید و بگویید: یقیناً ما فرستاده پروردگار جهانیانیم. ١٦ با این وصف، بنی اسرائیل را [آزاد کن و] با ما بفرست. ١٧ [فرعون] گفت: آیا ما تو را در کودکی در میان خود نپروراندیم، و سالیانی چند از عمر خود در میان ما درنگ نکردی؟ ١٨ و آن کارت را که کردی، کردی در حالی که از ناسپاسان [زحمات و نعمت های ما] بودی. ١٩ گفت: آن را در آن زمان در حالی انجام دادم که بی خبر از این واقعه بودم [که با مشت من در دفاع از مظلوم، آن مرد قبطی کشته می شود.] ٢٠ چون از شما ترسیدم از دستتان گریختم، پس [با این گریز از عرصه زندگی ظالمانه شما این شایستگی را یافتم که] پروردگارم به من حکمت بخشید، و مرا از پیامبران قرار داد. ٢١ آیا اینکه بنی اسرائیل را به بردگی گرفته ای نعمتی است که منتش را بر من می نهی؟! ٢٢ فرعون گفت: پروردگار جهانیان چیست؟ ٢٣ گفت: اگر باور می کنید همان پروردگار آسمان ها و زمین و آنچه میان آنهاست. ٢٤ [فرعون از روی مسخره] به افراد پیرامونش گفت: آیا نمی شنوید [که چه می گوید؟!] ٢٥ [موسی] گفت: [او] پروردگار شما وپروردگار پدران پیشین شماست. ٢٦ [فرعون] گفت: این پیامبرتان که به سوی شما فرستاده اند، حتماً مجنون است! ٢٧ [موسی] گفت: پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آنهاست، اگر می اندیشید. ٢٨ [فرعون] گفت: اگر معبودی جز من بگیری، قطعاً تو را از زندانیان [که زیر سخت ترین شکنجه اند] قرار خواهم داد. ٢٩ [موسی] گفت: آیا اگر [بر صدق نبوتم] معجزه آشکاری برایت آورده باشم [باز هم مرا به زندان می افکنی؟] ٣٠ گفت: اگر راستگویی آن را بیاور. ٣١ پس عصایش را انداخت و ناگهان اژدهایی حقیقی نمایان شد، ٣٢ و دستش را [ازگریبانش] بیرون آورد و ناگهان برای بینندگان سپید و روشن بود. ٣٣ [فرعون] به سران و اشراف پیرامونش گفت: یقیناً این جادوگری بسیار ماهر و داناست! ٣٤ می خواهد با جادویش شما را از سرزمینتان بیرون کند، پس شما چه نظر می دهید؟ ٣٥ گفتند: کار او و برادرش را به تأخیر انداز و گروهی گردآورنده را به شهرها روانه کن، ٣٦ تا هر جادوگر کاردان بسیار دانایی را نزد تو آورند. ٣٧ پس همه جادوگران را در وعده گاه روزی معین گرد آوردند، ٣٨ و به همه مردم گفتند: آیا شما هم اجتماع خواهید کرد؟ ٣٩ به امید آنکه اگر جادوگران پیروز شدند، از آنان پیروی کنیم. ٤٠ پس هنگامی که جادوگران آمدند، به فرعون گفتند: آیا اگر ما پیروز شویم، حتماً برای ما پاداشی شایسته خواهد بود؟ ٤١ گفت: آری، و در آن صورت مسلماً از مقربان [درگاه] خواهید شد. ٤٢ موسی به جادوگران گفت: بیفکنید آنچه را قصد دارید، بیفکنید. ٤٣ پس ریسمان ها و عصاهایشان را افکندند، و گفتند: به عزت فرعون سوگند که به راستی ما به طور مسلّم پیروزیم. ٤٤ پس موسی عصایش را افکند، ناگاه آنچه را جادوگران با نیرنگ [و به صورت غیر واقعی] ساخته بودند، بلعید. ٤٥ پس جادوگران [از هیبت و عظمت این معجزه که یافتند کاری خدایی است نه جادویی] به سجده افتادند. ٤٦ گفتند: ما به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم، ٤٧ پروردگار موسی و هارون. ٤٨ فرعون گفت: پیش از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید، حتماً او بزرگ شماست که جادوگری را به شما آموخته است، پس به زودی خواهید دانست که مسلماً دست ها و پاهای شما را یکی از راست و یکی از چپ قطع خواهم کرد، و یقیناً همه شما را به دار خواهم آویخت. ٤٩ گفتند: [در این شکنجه و عذاب] هیچ زیان و باکی [بر ما] نیست، یقیناً ما به سوی پروردگارمان باز می گردیم، ٥٠ قطعاً ما امیدواریم که چون نخستین ایمان آورندگان [از این قوم] بودیم، پروردگارمان خطاهای ما را بیامرزد. ٥١ و به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شبانه کوچ بده که حتماً دشمنان از پی شما خواهند آمد. ٥٢ پس فرعون گروهی گردآورنده را [برای جمع کردن نیرو] به شهرها فرستاد ٥٣ [و گفت:] مسلماً اینان [که بر ضد من برخاسته اند] گروهی اندکند، ٥٤ و همانا ما را همواره [با اعمالشان] به خشم می آورند، ٥٥ و ما گروهی هوشیار و آماده باش و مهیای دفاعیم. ٥٦ پس ما آنان را [به دنبال بنی اسرائیل] از باغ ها و چشمه سارها [که نعمت های ما در سرزمین مصر بود] بیرون کردیم. ٥٧ واز گنج ها ومکان های نیکو [وقصرهای باشکوه بیرون کردیم]. ٥٨ این گونه [نعمت های خود را از چنگ آنان بیرون آوردیم] و آنها را به بنی اسرائیل به میراث دادیم. ٥٩ فرعونیان هنگام طلوع آفتاب آنان را دنبال کردند. ٦٠ چون آن دو گروه یکدیگر را دیدند، اصحاب موسی گفتند: حتماً ما به چنگ آنان خواهیم افتاد. ٦١ موسی گفت: این چنین نیست، بی تردید پروردگارم با من است، و به زودی مرا هدایت خواهد کرد. ٦٢ پس به موسی وحی کردیم که عصایت را به این دریا بزن. [موسی عصایش را به دریا زد] پس [دریا] از هم شکافت و هر پاره اش چون کوهی بزرگ بود. ٦٣ و آن گروه دیگر را [هم در آنجا] به دریا نزدیک کردیم، ٦٤ و موسی و هر که با او بود، همه را نجات دادیم. ٦٥ آن گاه آن گروه دیگر را غرق کردیم. ٦٦ بی تردید در این سرگذشت عبرتی بزرگ وجود دارد، و [قوم قبطی] بیشترشان مؤمن نبودند. ٦٧ و یقیناً پروردگارت همان توانای شکست ناپذیر و مهربان است. ٦٨ و سرگذشت مهم ابراهیم را بر آنان بخوان، ٦٩ هنگامی که به پدرش وقومش گفت: چه چیز را می پرستید؟ ٧٠ گفتند: بت هایی را می پرستیم و همواره ملازم پرستش آنها هستیم. ٧١ گفت: آیا هنگامی که آنها را می خوانید، سخن شما را می شنوند؟ ٧٢ یا به شما سود و زیانی می رسانند؟ ٧٣ گفتند: نه، بلکه پدرانمان را یافتیم که به این صورت عبادت می کردند! ٧٤ گفت: پس آیا می دانید که آنچه می پرستید، ٧٥ هم شما و هم پدران پیشین شما ٧٦ هم آنان قطعاً دشمن منند [چون اگر آنها را بپرستم، مرا دچار عذاب جاودانه خواهند کرد]، جز پروردگار جهانیان [که پرستیدنش مایه سعادت همیشگی و جاودانی است.] ٧٧ همان کسی که مرا آفرید و هم او مرا هدایت می کند، ٧٨ و آنکه او طعامم می دهد و سیرابم می کند ٧٩ و هنگامی که بیمار می شوم، او شفایم می دهد ٨٠ و آنکه مرا می میراند سپس زنده ام می کند ٨١ و آنکه امید دارم روز جزا خطایم را بر من بیامرزد. ٨٢ پروردگارا! به من حکمت بخش، و مرا به شایستگان ملحق کن. ٨٣ و برای من در آیندگان نامی نیک و ستایشی والا مرتبه قرار ده، ٨٤ و مرا از وارثان بهشت پرنعمت گردان، ٨٥ و پدرم را بیامرز که او از گمراهان است، ٨٦ و روزی که [مردگان] برانگیخته می شوند، رسوایم مکن؛ ٨٧ روزی که هیچ مال و اولادی سود نمی دهد، ٨٨ مگر کسی که دلی سالم [از رذایل وخبایث] به پیشگاه خدا بیاورد، ٨٩ و آن روز بهشت را برای پرهیزکاران نزدیک آورند، ٩٠ و آتش برافروخته را برای گمراهان آشکار کنند، ٩١ و به آنان گویند: آنچه را می پرستیدید، کجایند؟ ٩٢ [معبودانی را] به جای خدا؟! آیا شما را [برای رهایی از آتش] یاری می دهند؟ یا از خود می توانند دفع عذاب کنند؟ ٩٣ پس آن بت ها و گمراهان [که آنها را می پرستیدند] به رو در آتش افروخته افکنده می شوند، ٩٤ با همه سپاهیان ابلیس، ٩٥ در حالی که در آن [آتش افروخته] با هم ستیز و نزاع می کنند [و به بتان] می گویند: ٩٦ به خدا سوگند که ما در گمراهی آشکاری بودیم، ٩٧ که شما را با پروردگار جهانیان برابر و مساوی قرار می دادیم، ٩٨ و ما را جز مجرمان [خائن] گمراه نکردند، ٩٩ در نتیجه برای ما نه شفیعانی است، ١٠٠ و نه یک دوست نزدیک و صمیمی، ١٠١ پس ای کاش برای ما بازگشتی [به دنیا] بود تا از مؤمنان می شدیم. ١٠٢ بی تردید در این سرگذشت، عبرتی بزرگ وجود دارد، و [قوم ابراهیم] بیشترشان مؤمن نبودند، ١٠٣ و یقیناً پروردگارت همان توانای شکست ناپذیر و مهربان است. ١٠٤ قوم نوح پیامبران را تکذیب کردند، ١٠٥ هنگامی که برادرشان نوح به آنان گفت: آیا [از سرانجام شرک و طغیان که خشم و عذاب خداست] نمی پرهیزید؟ ١٠٦ بی تردید من برای شما فرستاده ای امینم، ١٠٧ بنابراین از خدا پروا کنید و از من فرمان ببرید، ١٠٨ و من از شما بر ابلاغ رسالتم هیچ پاداشی نمی خواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانیان است، ١٠٩ بنابراین از خدا پروا کنید و از من فرمان ببرید. ١١٠ گفتند: آیا ما به تو ایمان بیاوریم در حالی که فرومایگان از تو پیروی کرده اند؟! ١١١ [نوح] گفت: مرا از آنچه آنان انجام می داده اند، چه اطلاعی است؟ ١١٢ حسابشان اگر واقعاً درک می کنید، جز بر عهده پروردگارم نیست، ١١٣ و من طرد کننده مؤمنان نخواهم بود، ١١٤ من جز بیم دهنده ای آشکار نیستم. ١١٥ گفتند: ای نوح! اگر [از ابلاغ دین] باز نایستی، یقیناً از سنگسار شدگان خواهی بود! ١١٦ گفت: پروردگارا! همانا قوم من مرا تکذیب کردند، ١١٧ پس میان من و آنان چنانکه سزاوار است داوری کن و من و کسانی که از مؤمنان با من هستند از چنگ آنان نجات ده. ١١٨ پس او و کسانی را که با او در آن کشتی مملو [از سرنشینان، جنبندگان، متاع و ابزار] بود نجات دادیم، ١١٩ آن گاه بعد از آن، همه باقی ماندگان را غرق کردیم. ١٢٠ بی تردید در این سرگذشت، عبرتی بزرگ وجود دارد، و [قوم نوح] بیشترشان مؤمن نبودند، ١٢١ و یقیناً پروردگارت همان توانای شکست ناپذیر و مهربان است. ١٢٢ قوم عاد پیامبران را تکذیب کردند، ١٢٣ هنگامی که برادرشان هود به آنان گفت: آیا [از سرانجام شرک و طغیان که خشم و عذاب خداست] نمی پرهیزید؟ ١٢٤ بی تردید من برای شما فرستاده ای امینم، ١٢٥ بنابراین از خدا پروا کنید و از من فرمان ببرید، ١٢٦ و من از شما بر ابلاغ رسالتم هیچ پاداشی نمی خواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانیان است، ١٢٧ آیا شما بر روی هر مکان بلندی به بیهوده کاری و بدون نیاز، برجی عظیم و برافراشته بنا می کنید؟ ١٢٨ و قلعه ها و کاخ های استوار و مجلل برمی گیرید، که شاید جاودانه بمانید؟ ١٢٩ و چون کسی را با شدت و قهر می گیرید ظالمانه و زورمدارانه می گیرید [بدون اینکه در عاقبت کار بیندیشید.] ١٣٠ بنابراین از خدا پروا کنید واز من فرمان ببرید، ١٣١ واز کسی که شما را به وسیله آنچه خود می دانید یاری داده، پروا کنید، ١٣٢ به وسیله چهارپایان و فرزندانی، به شما یاری داده است. ١٣٣ و [به وسیله] بوستان ها و چشمه سارها، ١٣٤ بی تردید من بر شما از عذاب روزی بزرگ می ترسم. ١٣٥ گفتند: تو پند و اندرز دهی یا ندهی برای ما یکسان است!! ١٣٦ این [پند و اندرزها و تقسیم امور به حلال و حرام] جز شیوه پیشینیان [که اهل واپس گرایی و خرافات بودند] نیست، ١٣٧ و ما گرفتار عذابی [که تو ما را از آن بیم می دهی] نخواهیم شد. ١٣٨ پس او را تکذیب کردند، و در نتیجه هلاکشان کردیم. بی تردید در این سرگذشت عبرتی بزرگ وجود دارد و [قوم هود] بیشترشان مؤمن نبودند، ١٣٩ و یقیناً پروردگارت همان توانای شکست ناپذیر و مهربان است. ١٤٠ قوم ثمود پیامبران را تکذیب کردند، ١٤١ هنگامی که برادرشان صالح به آنان گفت: آیا [از سرانجام شرک و طغیان که خشم و عذاب خداست] نمی پرهیزید؟ ١٤٢ بی تردید من برای شما فرستاده ای امینم، ١٤٣ بنابراین از خدا پروا کنید و از من فرمان ببرید، ١٤٤ و من از شما بر ابلاغ رسالتم هیچ پاداشی نمی خواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانیان است، ١٤٥ آیا شما را در آنچه در این دنیا [از نعمت و رفاه هست] ایمن و آسوده [از تغییر و زوال] رهایتان خواهند کرد؟! ١٤٦ در بوستان ها و چشمه سارها، ١٤٧ و کشتزارها و درختان خرمایی که شکوفه هایشان انبوه و باطراوت و لطیف است؟ ١٤٨ و ماهرانه و هنرمندانه از کوه ها خانه هایی می تراشید؟ [به امید آنکه از هر آسیبی حتی مرگ در امان بمانید!!] ١٤٩ بنابراین از خدا پروا کنید و مرا فرمان ببرید، ١٥٠ و از فرمان اسراف گران اطاعت نکنید، ١٥١ همانان که در زمین فساد می کنند و به اصلاح گری نمی پردازند. ١٥٢ گفتند: جز این نیست که تو از جادوشدگانی، ١٥٣ تو جز بشری مانند ما نیستی، اگر راست می گویی معجزه ای بیاور. ١٥٤ گفت: این ماده شتری است [که به اذن خدا به عنوان معجزه من از دل کوه بیرون آمد] سهمی از آب [این چشمه] برای او، و سهم روز معینی برای شماست، ١٥٥ آسیبی به او نرسانید که عذاب روزی بزرگ شما را فرا می گیرد. ١٥٦ پس ناقه را پی کردند و [از کار خود] پشیمان شدند، ١٥٧ در نتیجه عذاب آنان را فرا گرفت. بی تردید در این سرگذشت، عبرتی بزرگ وجود دارد و [قوم صالح] بیشترشان مؤمن نبودند، ١٥٨ و یقیناً پروردگارت همان توانای شکست ناپذیر و مهرباناست. ١٥٩ قوم لوط پیامبران را تکذیب کردند، ١٦٠ هنگامی که که برادرشان لوط به آنان گفت: آیا [از سرانجام شرک و طغیان که خشم و عذاب خداست] نمی پرهیزید؟ ١٦١ بی تردید من برای شما فرستاده ای امینم، ١٦٢ بنابراین از خدا پروا کنید و از من فرمان ببرید، ١٦٣ و من از شما بر ابلاغ رسالتم هیچ پاداشی نمی خواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانیان است، ١٦٤ آیا شما از میان جهانیان با مردان آمیزش می کنید؟!! ١٦٥ و آنچه را پروردگارتان برای شما از همسرانتان آفریده رها می کنید؟ [برای این کار زشت بی سابقه، دلیل و برهان استواری ندارید] بلکه شما گروهی تجاوزکار [از حدود خدا و مرزهای انسانیّت] هستید. ١٦٦ گفتند: ای لوط! اگر [از تبلیغ دین] باز نایستی، حتماً تبعید خواهی شد. ١٦٧ [لوط] گفت: بی تردید من از کار زشت شما به شدت متنفرم. ١٦٨ پروردگارا! مرا و خانواده ام را [از آثار، وزر و وبال] آنچه انجام می دهند، نجات بده؛ ١٦٩ پس ما او و خانواده اش همگی را نجات دادیم، ١٧٠ مگر پیرزنی در [میان] باقی ماندگان، ١٧١ سپس دیگران را نابود کردیم، ١٧٢ و بارانی از سنگ گِل بر سر آنان باراندیم؛ پس بد بود باران بیم داده شدگان. ١٧٣ بی تردید در این سرگذشت عبرتی بزرگ وجود دارد و قوم لوط بیشترشان مؤمن نبودند، ١٧٤ و یقیناً پروردگارت همان توانای شکست ناپذیر و مهربان است. ١٧٥ مردم اَیکه پیامبران را تکذیب کردند، ١٧٦ هنگامی که شعیب به آنان گفت: آیا [از سرانجام شرک و طغیان که خشم و عذاب خداست] نمی پرهیزید؟ ١٧٧ بی تردید من برای شما فرستاده ای امینم، ١٧٨ بنابراین از خدا پروا کنید و از من فرمان ببرید، ١٧٩ من از شما بر ابلاغ رسالتم هیچ پاداشی نمی خواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانیان است، ١٨٠ پیمانه را کامل بدهید و از کم فروشان نباشید، ١٨١ و [متاع و کالا را] با ترازوی درست وزن کنید، ١٨٢ و از قیمت اشیا و اجناس مردم به هنگام خرید نکاهید، و در زمین تباهکارانه فتنه و آشوب برپا نکنید، ١٨٣ و از آنکه شما و امت های پیشین را آفرید پروا کنید. ١٨٤ گفتند: جز این نیست که تو از جادوشدگانی، ١٨٥ و تو جز بشری مانند ما نیستی، و بی تردید ما تو را از دروغگویان می پنداریم، ١٨٦ پس اگر راست می گویی پاره هایی از آسمان را بر ما فرو ریز. ١٨٧ [شعیب] گفت: پروردگارم به آنچه انجام می دهید، داناتر است. ١٨٨ پس او را تکذیب کردند؛ در نتیجه عذاب روز سایبان [یعنی روزی که ابری تیره و صاعقه زا سایه می اندازد] آنان را فرا گرفت، همانا آن عذاب روزی بزرگ بود، ١٨٩ بی تردید در این سرگذشت، عبرتی بزرگ وجود دارد؛ و قوم شعیب بیشترشان مؤمن نبودند، ١٩٠ و یقیناً پروردگارت همان توانای شکست ناپذیر و مهربان است. ١٩١ و بی تردید این قرآن، نازل شده پروردگار جهانیان است، ١٩٢ که روح الامین آن را نازل کرده است، ١٩٣ بر قلب تو، تا از بیم دهندگان باشی، ١٩٤ به زبان عربی روشن و گویا ١٩٥ و بی تردید [خبر] این [قرآن] در کتاب های پیشینیان است. ١٩٦ آیا آگاهی دانشمندان بنی اسرائیل به خبر قرآن [در کتاب های پیشینیان] برای مشرکان نشانه ای [بر حقّانیّت قرآن و صدق نبوّت تو] نیست؟! ١٩٧ و اگر آن را بر برخی از غیر عرب ها نازل کرده بودیم، ١٩٨ و او آن را بر عرب ها می خواند، باز هم به آن ایمان نمی آوردند!! ١٩٩ این گونه [که آن را به زبان عربی روشن و گویا نازل کردیم] در دل های مجرمان درآوردیم [که آن را بفهمند و به آن ایمان آورند،] ٢٠٠ [ولی این بیمار دلان لجوج] به آن ایمان نمی آورند تا آن عذاب دردناک را ببینند، ٢٠١ که ناگهان در حالی که بی خبرند به سراغشان آید، ٢٠٢ پس [در آن موقعیت بسیار سخت] گویند: آیا ما مهلت می یابیم؟ ٢٠٣ آیا به آمدن عذاب ما شتاب می کنند؟ ٢٠٤ پس خبر ده اگر ما آنان را سالیانی بهره مندی و برخورداری دهیم، ٢٠٥ سپس آن عذابی که به آن تهدید می شدند، به سراغشان آید. ٢٠٦ آنچه را [چند سال] همواره از آن برخورداری می یافتند [عذاب را] از آنان دفعنخواهد کرد، ٢٠٧ و [مردم] هیچ شهری را نابود نکردیم مگر آنکه بیم دهندگانی برای آنان بود، ٢٠٨ برای اندرز دادن و اتمام حجت؛ و ما هرگز ستمکار نبوده ایم [که مردمی را بدون فرستادن پیامبر نابود کنیم.] ٢٠٩ قرآن را شیطان ها نازل نکرده اند، ٢١٠ و [نزول قرآن] سزاوار آنان نیست، و قدرت [وحی کردن چنین کتابی را] ندارند، ٢١١ بی تردید آنان از شنیدن [وحی الهی و اخبار ملکوتی] محروم و برکنارند. ٢١٢ پس با خدا معبودی دیگر را مپرست، که از عذاب شدگان خواهی شد. ٢١٣ و خویشان نزدیکت را [از عاقبت اعمال زشت] هشدار ده، ٢١٤ و پر و بال [فروتنی و تواضع] خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی می کنند بگستر، ٢١٥ پس اگر تو را نافرمانی کردند بگو: من از آنچه انجام می دهید، بیزارم؛ ٢١٦ و بر توانای شکست ناپذیر مهربان توکل کن، ٢١٧ هم او که تو را هنگامی که [برای عبادت] می ایستی، می بیند، ٢١٨ و گردش و حرکت تو را در میان سجده کنندگان [مشاهده می کند،] ٢١٩ یقیناً او شنوا و داناست. ٢٢٠ آیا شما را خبر دهم که شیطان ها بر چه کسانی نازل می شوند؟ ٢٢١ بر هر دروغ پرداز گنه پیشه ای نازل می شوند، ٢٢٢ که گوش [بر القائات و اغواگری های شیطان] می سپرند، و بیشتر شیطان ها دروغگویند، ٢٢٣ و [پیامبر، شاعر و خیال پرداز نیست، چون] شاعران [خیال پرداز] را [که حقایق را هجو می کنند، و با مطالب بی اساس به واقعیات می تازند] گمراهان، پیروی می کنند. ٢٢٤ آیا ندانسته ای که آنان در هر وادی [باطلی خیال پردازانه] حیران و سرگردانند؟ ٢٢٥ و مطالبی می گویند که خود عمل نمی کنند، ٢٢٦ مگر آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند و خدا را بسیار یاد کردند و پس از آنکه [با شعرهای باطل دشمنان، هجویّات مشرکان و یاوه های کافران] مورد ستم قرار گرفتند [با شعرهای توحیدی و اصیل و استوار خود] به انتقام گرفتن [از دشمن و دفاع از خویش] برخاستند، و کسانی که ستم کرده اند، به زودی خواهند دانست که به چه بازگشت گاهی باز خواهند گشت؟! ٢٢٧